80. برگ و باد
80. برگ و باد
قصه برگ و باده تموم سرنوشتم
بهار رو میخوام اما پاییزیه سرشتم
یه جاده پیش رومه که انتها نداره
دل مسافر من دوباره بی قراره
تو شهری که تو باشی می مونه این مسافر
دلخوش میشه به یک سقف پرنده مهاجر
وقتی که تو بمونی کنار من همیشه
دستای بی نصیبم پر از ستاره میشه
حرف پاییز رو نزن پیک بهاریم من و تو
ابری از طراوتیم باید بباریم من و تو
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |